دربان حرم آقا علی بن موسی الرضا(ع)
دربان حرم آقا علی بن موسی الرضا(ع)

دربان حرم آقا علی بن موسی الرضا(ع)

صفای دربانی حرم آقای مهربون 20


          
شنبه 1392/01/16
صبح وقتی به حرم مطهر رفتم روی تابلو اعلانات سه مطلب توجهم رو به خودش جلب کرد .
1) برنامه های ایام شکر گذاری توفیق خدمت از روز پنج شنبه 1392/01/21 شروع میشه . هر ساله همزمان با سالروز ورود سراسر خیر و برکت آقا علی ابن موسی الرضا ( علیه السلام ) به مرو ، به مدت هشت روز مراسمی در حرم مطهر توسط خدام حرم مطهر برگزار میشه . در این ایام که به " ایام شکر گذاری توفیق خدمت " معروف هست ، خدام حرم مطهر در مراسم مختلف ، توفیق خدمت در حرم مطهر رو پاس داشته و بابت این توفیق الهی به درگاه ایزد منان شکرگذاری میکنند .
2)
قراره انشاالله یه اردوی یکروزه به مقصد طبس از طرف کشیکمون برگزار بشه . یکی از همکشیکهای ما ساکن طبس هستند و هرساله دوستان رو دعوت میکنند تا به شهرشون بریم . من سال گذشته نشد همراه همکاران کشیک برم و امسال تصمیم گرفتم همراه اونا به طبس برم .
3) متن زیبای زیر هم روی تابلو توجه آدم رو به خودش جلب میکرد .
بهره وری یک تبسم :
* تبسم خرجی ندارد ولی چیزهای بسیاری می آفریند.
* تبسم بدون اینکه دهنده اش را فقیر کند گیرنده اش را غنی می سازد.
* تبسم بیش از لحظه ای پایدار نیست ولی خاطره اش تا ابد باقی است.
* تبسم در خانه خوشبختی ایجاد میکند و در تجارت حسن نیت زیرا تبسم نشانه دوستی و رفاقت است.
* تبسم اشعه آفتاب است برای افسردگی و بهترین پادزهر طبیعی.

طبق معمول بعد از مراسم خطبه مراسم زیبای غبارروبی برگزار شد . موقع غبارروبی باز جوانان عاشق آقا رو میدیدی که اومدن و میخوان اگر شده برای لحظه ای ، لذت جاروکشی حرم مطهر آقا رو بچشند . وظیفه ما نوکری زائرین عزیز آقاست و به دور از ادب هست که جارو رو بدیم دست مهمانان گرامی آقا ، ولی وقتی فکرشو میکنم ، یادم میاد از اون زمانی که هنوز توفیق نوکری توی حرم آقا رو نداشتم و عاشق این بودم که اگر شده چند ثانیه حرم آقا رو جارو کنم و اسمم در لیست جاروکنندگان حرم آقا ثبت بشه ، لذا در اینجور مواقع میگذارم چند لحظه ای اونا هم لذتش رو بچشند . یه زن و شوهر جوون اومده بودند و میخواستند این لذت رو بچشند و من ضمن عذرخواهی از اینکه نمیشه جارو رو به خانما بدیم و قول دادم که به نیابت از ایشون جارو کنم ، جارو رو به اون آقای جوون دادم .
            

                   
با اتمام تعطیلات و مراجعت زائرین ، حرم مطهر نسبتا خلوت شده بود . ولی خب عشق به امام رئوف که پایان نداره . تعداد زیادی از زائرین که بچه محصل ندارند این روزها رو برای زیارت انتخاب میکنند
                            
          


بعد از ظهر چند دقیقه ای به تراس آسایشگاه رفتم . حدود ساعت 18:30 یکباره بارون شدیدی شروع شد . در این مواقع هر کسی فکر خودش هست که زودتر خودش رو از خیس شدن نجات بده ، ولی چیزی که توی حرم آقا همیشه به چشم میخوره ، عشق زائرین به آقا و وظیفه شناسی نسبت به اموال متعلق به آقاست . لذا دیدم مردم سریع فرشهای صحن رو در کمتر از دو دقیقه جمع کرده و به جایی که در معرض بارون نباشه بردند . منم فوری از این شور و عشق و حرارت زیبای زائرین چند تا عکس گرفتم که میبینید .
               

ابتدای بارون 18:32:59 ( مردم شروع به جمع آوری فرشها کردند )
                 

عشق زائرین 18:33:46 ( عاشقان آقا در حال انتقال فرشها به محل امن هستند )
         

اتمام کار 18:34:21 ( آخرین فرشها نیز به محل امن میرسند )
             
بعد از نماز مغرب و عشاء ( حدود ساعت 19:30 ) وظیفه زیارت نیابتی رو انجام دادم .
حدود ساعت 21 به سرپست رفتم . توفیق نوکری زائرین آقا در صحن انقلاب ( جلوی کفشداری 2 ) روزی اونشبم بود .
حدود ساعت 21:30 یه آقا و خانم با پسر کوچولوی ناز حدودا 2 ساله شون که سوار کالسکه بود اومدن و جلوی کفشداری روی فرشها نشستند . من جلو رفتم و یه شکلات به اون پسر کوچولو دادم و اسمشو پرسیدم . با شیرین زبونی گفت : امیر عباس . بعد مامانش گفت : از آقا تشکر کن و اونم با شیرینی خاص بچه ها با من دست داد و تشکر کرد .
حدود 45 دقیقه این خانواده اونجا نشسته بودند . من همینطور که کارم رو انجام میدادم ، میدیدم که این امیر عباس کوچولو با خودش بازی میکنه و مرتب نماز میخونه و به سجده میره . منم برای تشویقش یه شکلات دیگه بهش دادم و گفتم ماشاالله چقدر نماز میخونی ، آفرین ....
این رو که گفتم باباش با یه غمی گفت : نمیتونه راه بره و مشکل داره . من ناراحت شدم و گفتم برای چی ؟
گفت : مشکل نخاعی داشته و عملش کردیم و خداروشکر بهتر شده ولی هنوز نمیتونه خوب راه بره
گفتم : توکلتون به خدا باشه . شما پیش امام رئوف اومدین و شک نداشته باشید که آقا به بهترین نحو ممکن انشاالله شفاش میدن
         

             
بعد از نماز صبح طبق معمول سؤال زائرین رنگ و بوی نقاره خونه رو گرفته بود . یکی میپرسید : امروز نقاره میزنند ؟ دیگری میپرسید : چه مواقعی نقاره میزنند ؟ سومی میپرسید : ساعت چند نقاره میزنند ؟ اون یکی میپرسید : چرا نقاره میزنند و معنیش چیه ؟ و من سعی میکردم تا جاییکه میشه کامل براشون برنامه نقاره زنی در حرم مطهر رو توضیح بدم .
از آنجا که همیشه در ایام شهادت معصومین ( علیهم السلام ) نقاره خونه به مدت سه روز تعطیل هست  و روز قبل ، روز سوم شهادت حضرت فاطمه ( سلام الله علیها ) بوده ،
باید اونروز نقاره نواخته میشد و با توجه به زمان طلوع آفتاب باید ساعت 5:53 نقاره زنی شروع میشد .
حدود ساعت 5:40 دیدم همکاری که در ایوان طلا مشغول خدمت بود اومد جلو و گفت : امروز نقاره میزنند ؟ من گفتم : آره چطور مگه ؟ گفت : آخه نقاره چی ها نیستند
من نگاهی به نقاره خونه کردم و دیدم نخیر نیستند . گفتم : نمیدونم ، چی بگم ، اصولا باید تا حالا اومده باشند . گفت : حالا چکار کنیم اینهمه به زائرین گفتیم امروز نقاره میزنند ؟ گفتم هیچی دیگه باید ازشون عذرخواهی کنیم
هنوز صحبتهامون تموم نشده بود که دیدم نقاره چی ها دارن از پله های نقاره خونه بالا میرن . نفس راحتی کشیدم و گفتم : خدا رو شکر اومدن ....
نقاره که شروع شد طبق معمول همه سرها به طرف نقاره خونه برگشت و در پی اون ، راز و نیازها با آقا به اوج خودش رسید و اشکهای همه جاری شد .
عده ای هم همچنانکه اشک میریختند موبایلشون رو درآورده بودند و با ضبط صدا و فیلم و عکس نقاره خونه ، بهترین سوغاتی رو برای عزیزانشون تهیه میکردند .
توی حال و هوای خودم بودم که دیدم یه خانمی اومد جلو و گفت : حاج آقا اگه یه بچه مریض ، امام رضا ( علیه السلام ) رو ببینه شفا یافته ؟ گفتم : انشاالله ، مگه چی شده ؟
گفت : پسر من مدتهاست بیماری خونی داره . دیروز که با باباش اومده حرم ، همینطور که در حال راه رفتن بوده ، یه آقای سبز پوشی رو میبینه که میگه بیا و اونم دست باباش رو ول میکنه و شروع میکنه به دویدن .
حالا شما میگین پسرم شفا یافته ؟ گفتم : انشاالله شفا یافته . در کرامات آقا شک نکنید
البته توضیحات اون خانم زیاد بود ولی از آنجا که ایشون با لهجه محلی صحبت میکرد و همزمان صدای نقاره خونه هم به گوش میرسید متأسفانه نشد خوب حرفهاش رو بشنوم و بتونم کامل براتون نقل قول کنم و فقط اون مقداری رو که یقین داشتم نوشتم
مراسم غبارروبی پایان کشیک معمولا حال و هوای خاص خودش رو داره . اونروز حاج آقای الهی از مادر پهلو شکسته سادات خوندند و صدای ناله زائرین فضای صحن انقلاب رو پر کرده بود .
خدا رو شکر تونستم این مداحی رو ضبط کنم ولی از آنجا که گوشیم توی جیبم بود ، یه مقداری کیفیتش کمه ولی چون میدونم دلهای پاک شما با همین مقدار هم پر میکشه تا صحن و سرای آقای مهربون ، لذا براتون میگذارمش و بابت کیفیت پایینش ازتون عذرخواهی میکنم .
             

جهت دانلود مداحی غبارروبی روی عکس کلیک کنید

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد