صفای نوکری زائرین ائمه معصومین ( علیهم السلام )
قسمت اول ( کاظمین )
خدایا خدایا کجا میروم ، شده دعوتم کربلا میروم
صفای دلم شد صفای حسین ( ع ) ، کنون من بسوی صفا میروم
بازم عنایات آقا و مولای رئوفم شامل حالم شد و راهی سرزمین نور شدم .
عصر روز دوشنبه 1393/02/15 جلسه مناسک برای زائرین برگزار شد . در طی جلسه حاج آقای دافعی ( از مسئولین بعثه مقام معظم رهبری ) پس از صحبت در رابطه با زیارت ائمه معصومین و فضیلت آن ، چند لحظه ای مداحی کردند و از جمله شعر بالا رو خوندند که با کلیک روی عکس بالا میتونید اون رو دانلود کرده و گوش کنید .
صبح روز جمعه 1393/02/19 به فرودگاه رفتم . حدود ساعت 11:30 پس از 90 دقیقه تآخیر بالاخره هواپیما به پرواز درآمد و حدود ساعت 13:40 به فرودگاه بغداد رسیدیم .
در راه نگران این بودم که با تأخیر پرواز به ترافیکهای بسیار سنگین در محلهای ایست و بازرسی در بغداد برخورد کنیم و خیلی دیر به کاظمین برسیم ولی با کمال تعجب دیدم که هیچ ترافیکی نیست و خیلی زودتر از همیشه ( حدود 20 دقیقه ) به کاظمین رسیدیم . خدا رو شکر مثل دفعه قبل هتلمون نزدیک حرم مطهر بود .
این عکس رو از پنجره هتل گرفتم
عصر همراه با کاروان راهی حرم مطهر شدیم . جاتون خالی بود . در شب میلاد آقا جواد الائمه ( علیه السلام ) چه غوغایی در حرم و اطراف اون بپا بود . حرم مطهر رو مختصر چراغانی کرده بودند . بعضی شکلات پخش میکردند . یه آقایی از مردم همونجا یه سبد زردآلو آورده بود و توزیع میکرد . بعضی خانمای عرب هلهله میکردند . ولی حیف که از طرف تولیت حرم هیچ مراسمی برگزار نمیشد . یادم اومد از ایام میلاد ائمه معصومین ( علیهم السلام ) که چطور حرم مطهر امام رضا ( علیه السلام ) رو چراغانی میکنند و چقدر مراسم در حرم مطهر برگزار میشه . حتی شلوغی حرم مطهر امام رضا ( علیه السلام ) کجا و شلوغی اونجا کجا .
بعد از ظهر سعی کردم از طریق گوشی یه عکس براتون در وبلاگ بگذارم ولی متأسفانه نشد . حتی نوشتن مطلب هم بسختی امکان پذیر بود که خدارو شکر تونستم برنامه زیارت نیابتی رو اعلام کنم . حدود ساعت 17:30 ( 19 به وقت ایران ) زیارت نیابتی رو به نیابت از دلهای پاک همه شما و با توفیقات الهی انجام دادم . شب از روبروی حرم مطهر یه عکس براتون گرفتم که بعلت وجود نور چراغانی خیلی خوب نشده .
صبح برای ادای فریضه نماز صبح به حرم مطهر رفتیم . بعد از نماز زیارت وداع رو خوندیم . موقع زیارت وداع مثل همیشه همه عقده هاشون باز شده و با صدای بلند گریه میکردند . اصلا نمیدونم توی حرم معصومین ( علیهم السلام ) چه حسیه که آدم خیلی زود با اون فضا انس میگیره و وقتی میخواد جدا بشه انگار تمام غمهای عالم روی دل آدم میشینه و دوست داره داد بزنه و التماس کنه تا بذارن اگه شده حتی یک دقیقه دیگه اونجا باشه .
وقتی از حرم مطهر خارج شدم عکسهای بالا رو گرفتم . پس از صرف صبحانه در هتل به سمت گاراژ حرکت کردیم تا با اتوبوس به کربلای معلی بریم . توی راه یه جا بود که گنبدهای حرم مطهر امام کاظم و امام جواد ( علیهم السلام ) کاملا مشخص بود . برای آخرین بار در این سفر از طرف همه شما سلامی خدمت ایشان عرض کرده و این عکس رو گرفتم .