دربان حرم آقا علی بن موسی الرضا(ع)
دربان حرم آقا علی بن موسی الرضا(ع)

دربان حرم آقا علی بن موسی الرضا(ع)

صفای دربانی حرم آقای مهربون 21

صفای دربانی حرم آقای مهربون 21

 



مدتی بود که توفیق نوشتن پست " صفای دربانی حرم آقای مهربون " رو نداشتم .

خیلی حرف برای گفتن داشتم ولی متأسفانه توفیق بیانشون رو نداشتم . تا اینکه امروز باز خدا توفیق داد تا دوباره حرف دلم رو براتون بگم . خدا رو شکر .....

از آنجا که چند هفته از نوشتن این پست گذشته و من خیلی از خاطرات خدمت در این چند هفته رو فراموش کردم لذا بصورت گذرا خاطراتی رو که یادم مونده عرض میکنم .

جمعه 1393/03/02

صبح وقتی به حرم مطهر رفتم دیدم تغییراتی در برنامه خطبه خدام و غبارروبی حرم مطهر صورت گرفته . از جمله اینکه ساعت برگزاری خطبه به 6:30 صبح تغییر یافته و غبارروبی پایان خدمت حذف شده و زمان غبارروبی شروع خدمت هم به تناسب تغییر ساعت خطبه به حدود ساعت 6:45 تغییر یافته است .

من همیشه دلم میخواست متن خطبه رو بهمراه صوت این مراسم زیبا براتون بذارم که اون روز خدا توفیق داد و صدا رو ضبط کردم و عکس هم گرفتم که می بینید .

 

جهت دریافت فایل صوتی مراسم خطبه روی عکس کلیک کنید

قبلا مقداری در رابطه با مراسم خطبه خدام براتون توضیح دادم که در اینجا بصورت کامل توضیح میدم .

مراسم خطبه صبحگاهی خدام :

این مراسم هر روز صبح در یکی از رواقهای حرم مطهر برگزار میشود . در حال حاضر این مراسم در رواق مبارکه دارالحکمه برگزار میشود .

در طی مراسم خدام دور تا دور رواق به صورت زیر می ایستند :

ابتدا خدام سپس فراشان و سپس دربانان کشیکی که خدمت ایشان پایان یافته و بعد از ایشان دربانان و سپس فراشان و در نهایت خدام کشیکی که آغاز خدمت روزانه ایشان است . ( خدمت هر کشیک در حرم مطهر از ساعت 6 صبح روز خدمت شروع شده و تا ساعت 6 صبح روز بعد ادامه دارد )

سپس در زمان مقرر یکی از روحانیون خادم کشیکی که خدمتشان تمام شده متن خطبه را قرائت مینماید .

متن خطبه به شرح زیر است :

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله الواحد الاحد ، الفرد الصمد ، الذی لم یلد و لم یولد ، ولم یکن له کفوا احد ، والسلام و الصلوة ، علی اول العدد ، و اخر الابد ، العبد المؤید ، و الرسول المصدد ، و النبی الامجد ، الذی سمی فی السماء باحمد ، و فی الارضین باباالقاسم المصطفی محمد (ص) ( در این هنگام همه سر را به نشانه احترام خم کرده و صلوات میفرستند ) و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین ، سیما صاحب هذه الروضة المنوره ، شمس الشموس ، و انیس النفوس ، کهف التقی ، و غوث الوری ، و مصباح الدجی ، و علم الهدی ، مولانا و امامنا ابالحسن (ع) ( در این هنگام همه رو بسوی مضجع منور حضرت چرخیده و سر را به نشانه احترام خم کرده و صلوات میفرستند ) علی ابن موسی الرضا علیه الاف التحیة و الثناء - فاتحه ( در این هنگام همگی فاتحه ای برای شادی روح حضرت قرائت مینمایند ) و صل علی الخلف الهادی المهدی ( در این هنگام همه رو بسوی قبله چرخیده و سر را به نشانه احترام خم کرده و صلوات میفرستند ) حجتک و خلیفتک ، و ایتک الکبری و النبأ العظیم ( از این قسمت همه دستها را به نشانه دعا بلند کرده و در پایان هر فراز از دعا امین میگویند ) اللهم عجل فرجه ، و سهل مخرجه ، واجعلنا من اعوانه و انصاره ، واجعلنا من المستشهدین بین یدیه ، واحفظ وانصر و اید علمائنا العاملین ، سیما الامام السید علی الحسینی الخامنه ای ، واغفر وارحم للعلماء والشهداء والصدیقین ، سیما القائد الاعظم والامام المجاهد السید روح الله الموسوی الخمینی ( ره )

سپس همگی شعار همیشگی ( خدایا خدایا .... ) را سر داده و آنگاه به شکرانه توفیق خدمت در حرم مطهر سر به سجده میگذارند .

پس از آن به ترتیب اولین خادم کشیکی که خدمتشان تمام شده با دومین نفر مصافحه میکند و سپس با سومین نفر و ..... تا به آخرین خادم کشیکی که خدمتشان شروع شده برسد . پشت سر وی هم بترتیب دومین نفر و سومین نفر و .... تا آخرین دربان کشیکی که خدمتشان تمام شده اینکار ادامه می یابد

شنبه 1393/03/10

بعدازظهر روز شنبه توفیق خدمت در راهرو شبستان علوی در مسجد گوهرشاد رو داشتم . حدود ساعت 18:40 باران کمی شروع شد و یکدفعه شدید شد و پس از اون تبدیل به تگرگ شد و بعد هم دوباره باران شدید شد و بعد از چند دقیقه ایستاد .

کل این ماجرا حدود 15 دقیقه طول کشید ولی شدت باران به حدی بود که عبور و مرور در صحنهای حرم مطهر کاملا متوقف شده بود

 

 

 

 

 

بعد از اون هم رنگین کمان بسیار زیبایی در آسمان نقش بست . دیدنی نرین قسمت ماجرا بعد از باران بود که جوانان عاشق آقا رو میدیدی که با شور و حرارت تمام مشغول تی کشیدن صحن و آماده سازی صحن برای برگزاری نماز مغرب بودند .

پنج شنبه 1393/03/22 ( شب نیمه شعبان)

شب میلاد بابرکت منجی عالم بشریت آقا صاحب الزمان ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) توفیق خدمت فوق العاده در حرم مطهر رو داشتم .

جای همگیتون خالی بود . چه غوغایی بود در حرم آقا . همه شاد و خوشحال بودند . پاس اول توفیق خدمت در جلوی پنجره فولاد صحن انقلاب رو داشتم . جایی که میدونم دل همه شما برای رفتن به اونجا پر میکشه . همینطور که مشغول خدمت بودم دیدم یه جوانی یه کیسه پلاستیکی بزرگ مشکی دستش گرفته و داره آشغالها رو جمع میکنه . گرچه حرم مطهر آقا به لطف زائرین که اونجا رو از خونه خودشون مهمتر میدونند و زحمت برادران بخش خدمات همیشه تمیزه ولی بعضی از زائرین عزیز آقا از فرصت در حرم بودن بهترین استفاده رو برده و با جمع آوری همون آشغالهای کم ، نام خودشون رو در جمع خدام آقا ثبت میکنند و من فکر میکنم این خدمت چون خالص هست بسیار باارزشتر از خدمت ماست .

در پاس دوم محل خدمتم جلوی ایوان طلای صحن آزادی بود . وقتی از آسایشگاه در اومدم که به محل خدمتم برم اتفاقی برام افتاد که منتظرش بودم و این اتفاق چیزی نبود جز دیدن مهمانان ویژه آقا که ماجرایی طولانی داره و انشاالله در یه پست جداگانه در موردش مینویسم ( دعا کنید زودتر توفیقش رو پیدا کنم )

دوشنبه 1393/03/26

صبح بعد از مراسم خطبه در مراسم زیبای غبارروبی شرکت کردیم . الحمدلله با بهبود حال مداح همکارمون ( حاج آقای خواص فر ) ایشان در مراسم غبارروبی مداحی کردند .

عصر روز دوشنبه توفیق خدمت در راهرو علوی در مسجد گوهرشاد رو داشتم .

حدود ساعت 18:30 دو نفر از آقایون اومدند و در مورد حرم مطهر و تاریخ ساخت بناها و صحنهای حرم مطهر سؤالاتی کردند و منم براشون توضیح دادم و رفتند . بعد از چند دقیقه یکی از اون آقایون دوباره برگشت و گفت : من یه چیزی توی دلم هست که باید بگم و هرچی فکر کردم دیدم نمیشه نگم بهتون

منم عرض کردم : بفرمایید

ایشون گفت : من لیسانس حقوق دارم . سال 1370 من خیلی مشکل داشتم . نه پول داشتم و نه کار . بیکاری خیلی اذیتم میکرد . بی پولی هم مزید بر علت شده بود . توی حسابم فقط دویست هزار تومان داشتم . نمیدونم چطور شد که یکدفعه تصمیم گرفتم بیام زیارت آقا و بلافاصله اومدم .

120000 تومان هزینه کردم و اومدم مشهد . روز آخر که میخواستم از حرم برم بیرون ، خیلی دلم شکسته بود . رو به ضریح آقا کردم و گفتم : آقا من با چه رویی برم خونه ؟ نه پول دارم و نه کار

درست هشت روز از برگشتنم گذشته بود که از اداره ..... ( من فراموش کردم ) تماس گرفتند و گفتند از فردا بیا مشغول به کار شو .

بعد از یه مدت کوتاهی هم از شهرداری شهرمون تماس گرفتند و گفتند بیا اینجا مشغول به کار شو . وقتی رفتم اونجا شهردار بهم گفت : کارای شهرداری رو بلدی ؟ گفتم : من اولین باری هست که توی شهرداری اومدم .

خلاصه شدم مسئول دفتر شهردار . بعد از یه مدت به شهردار گفتم : تخصص من در مسائل حقوقی هست و بعد از اون شدم مسئول امور حقوقی شهرداری .

من وقتی دیدم آقا اینطور به من عنایت کردند با خودم تصمیم گرفتم که منم خالصانه به مردم خدمت کنم و الان هرکس میاد تو شهرداری و کاری یا سؤالی داره ، مستقیم میفرستنش اتاق من و من سعی میکنم راهنماییش کنم .....

یکی از سؤالاتی که معمولا در مسجد گوهرشاد از ما میپرسند ، در مورد منبر معروف به منبر صاحب الزمان ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) و تاریخچه و محل اون هست که این روزها بعلت تعمیراتی که در مسجد گوهرشاد انجام میشه بسته هست و نمیشه از نزدیک اون رو دید .

 

متأسفانه در نقل قول ماجرای این منبر در بین مردم افراط و تفریطهایی صورت گرفته و حرفهای عجیب و غریبی شنیده میشه و حتی بعضی اون رو منتسب به آقا امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) و بعضی نیز اون رو منتسب به آقا امام رضا ( علیه السلام ) میدونند .

در پاسخ به سؤال زائرین عزیز آقا ، من توضیح لازم رو در مورد اون میدم و میگم که این منبر بوسیله استاد محمد نجار خراسانی در سال 1289 هجری قمری و با استفاده از چوب گردو و گلابی و با روشی خاص از هنر منبت کاری بنام " گره هفت بست " که در دنیا بینظیره و بدون استفاده از هیچ میخ و فلزی و فقط بوسیله گره خوردن چوبها در هم ساخته شده و تنها یک اثر تاریخی و یک اثر هنری بینظیر هست . البته سازنده این منبر به نام نامی چهارده معصوم ( علیهم السلام ) چهارده پله در اون قرار داده و نام اون رو منبر آقا صاحب الزمان ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) قرار داده است .

صبح در آخرین دقایق خدمت همونطور که در حال و هوای خودم بودم دیدم یه پسر کوچولوی تقریبا 4 ساله با پدرش اومد و وقتی به من رسید به حالت سلام نظامی دستش رو کنار گوشش گذاشت و با خوشرویی سلام کرد . منم جوابش رو دادم و یه شکلات تقدیمش کردم .

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد